محل تبلیغات شما

تجارتی ورزشی اموزشی boxing



سلام دوستان وخوانندگان محترم امیدوارم از خاطرات لذت برده باشید از انجایی که پدرم قبول کرده بود که من رو به کرج بره خوشحال بودم وتصمیم گرفتم با جدیت این رشته رو به اخر برسونم وبتونم افتخار افرین باشم که اون زمان ارزوی همه جوانان بوکسور بود وقتی رسیدیم وتمرینات رو اغاز کردم با دید باز تری شروع کردم کتاب دکتر ساگارو یک تئورسین معروف بوکس بود که من طریقه تمرین دادنش رو که انموقع فقط از روی کتاب دنبال میکردم برام جالب بود وپر از مسائل اموزنده بود که در تمرینات
سلام دوستان از انجایی که کلی زمان برد پدرم وخانواده رو راضی کنم برای رضایت دادن برای تمرین بوکس در این مدت از شرکت در اردوی جوانان جا موندم البته ناگفته نماند در ان زمان من هنوز ۱۶ سالم بود ودر اصل برای اردوی نوحوانان باید شرکت میکردم وچون اردوی نوجوانان تشکیل نشده بود دعوت به اردوی جوانان صورت گرفت حالا به چه منطور نمیدونم چون من میدونستم از من برتر وبهتر نیز خیلی وجود داشت بماند خلاصه اینکه به اردوی نرفتم اما ناراحت هم نشدم چون پدرم بهترین پشتیبانم
سلام زمانی که بعد از مسابقه به قم برگشتیم با خبری که مربیم بهم داد در پوست خودم نمیگنجیدم وشاد وخرسند به سمت خونه رفتم تا ان موقع من به خانواده یا بهتر بکم به پدر ومادرم درباره تمرین بوکس چیزی نگفته بودم فقط میدونستن دارم میرم اردوی ورزشی برای تمرین با بچه های فوتبال وچون پدرم خارج از قم کار میکرد وراضی کزدن مادرم راحت تز بود . بعد از امدن به خونه مقدمه چینی کردم وبه مادرم گفتم که میخوام برم بوکس ثبت نام کنم وچون خانواده ورزش دوستی بودیم مادرم گفت اگر از
سلام بعد از برگشتن از مسابقات درسته که من دران مسابقات شرکت نکردم اما تجربه ای که کسب کردم خیلی مهم بود .زیرا دار ان بازیهای از قوانین بازی از رینک هوایی که ترس داشتم و مبارزات حرفه ای تری دیدم ان زمان مسابقات بزرگسالان نیز با کلاه انجام میشد خلاصه جونم براتون بکه که من انقدر انگیزه پیدا کزده بودم که دوستداشتم سریع برسم قم وتمرین رو شروع کنم مثل اینکه از یک دانشگاه فارغ التحصیل شدم واطلاعاتم خیلی بیشتر شده بود بعد از برگشتن از چیزی دیگه واهمه نداشتم شب
ازانجایی که بنده به همراه چند نفر از دوستان که از قبل از باز گشایی بوکس تمرین میکردیم و نسبتا اماده تر بودیم و با امکانات جدید که ان زمان برای ماها که در زیر زمین تمرین کرده بودیم جالب بود به تمرینات بصورت حرفه ای تر نگاه کردیم وتایم بیشتری را برای تمرین کردن گذاشته بودیم و اولین دور مسابقات در سال ۷۰ بود که ان زمان من نوجوانی ۱۵ ساله بودم اما بخاطر استخوان بندی درشت کمی بالاتر از سنم نشان داده میشدم که این مهم باعث شد که جناب مهاحربرای اولین بار در
ان زمان که من با بوکس اشنا شدم بوکس تحریم بود و اغلب مربیان تمرینات خود را بصورت مخفیانه یا زیر زمینی انجان میدادند یک روز که از تمرین فوتبال برمیگشتم جدب یک باشگاه زیر زمینی شدم که صدای تمرین کردنشون می امد ناخوداگاه رفتم داخل ومجدوب تمرین انها شدم بیشتر از همه مربی بود که منو جذب کرده بود که چگونه با سن بالا خیلی ریلکس به شاگرانش تمرین میداد متوجه نشدم که دو سانس از تمرین انها را درحال تماشا بودم که بعد از اتمام تمرین نزد مربی رفتم و درخواست کردم که برای
به نام افریننده واژه ای به نام عشق .همدلی.دوستی.وو این جانب شهرام جباری متولد ۱۳۵۵در شهرستان زرند کرمان بدنیا امدم که پدر بنده اهل ادربایجان میباشد بنا به دلایل کاریب به شهر زرند مهاجرت کردند که دران شهر ازدواج وبنده وسه تن دیگر از برادرانم دران شهر متولد شدیم خانواده ما نسبتا پر جمعیت واعتقاداتی مدهبی دارند اما روشن فکر نه خشکه مدهب که بنده دوران ابتدایی را دران شهر سپری کردم وبعداز ان زمان پدر به شهر مذهبی قم که اکثر اقوام در ان شهر بودندنقل مکان نمودند
سلام چهارشنبه صبح یادم میاد که راهی شدیم و من در وزن ۶۴کیلو گرم قرار بود بازی کنم که صب ساعت ۱۰ بود رسیدیم سالن وزن کشی که از قرار من نزدیک به یک کیلو اضافه داشتم موقع وزن کشی ۴۰۰ گرم ارفاق گذاشته بودن ومن باید ۶۰۰ گرم کم میکردم شروع کردم به دویدن وطناب زدن وحدودا ۴۰۰ گرم کم کردم که هر کاری میگردم پایین نمیومد که وقت داشت تموم میشد که جناب سرابادانی اروم توی گوشم گفت تو در بیار پلاستیک بپیچ چون من هم نیروی بدنمو از دست داده بودم گوش کردم که به محص وارد

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها